
نقد فیلم آبی گرمترین رنگ است (Blue Is the Warmest Colour 2013): عشقی که قلب و روحت رو میگیره
آمادهای برای یه فیلم که قلبت رو بلرزونه و ذهنت رو پر از احساس کنه؟ فیلم Blue Is the Warmest Colour 2013 (با عنوان اصلی La Vie d’Adèle)، یه درام عاشقانه و روانشناختی به کارگردانی عبداللطیف کشیش و با بازی آدل اگزارکوپولوس و لئا سدو، یه شاهکار احساسیه که داستان عشق، هویت و بزرگ شدن رو روایت میکنه. این فیلم، که بر اساس کمیک Le Bleu est une couleur chaude ساخته شده، جایزه نخل طلای کن 2013 رو برد و حسابی سر و صدا کرد. تو این نقد فیلم آبی گرمترین رنگ است، داستان، بازیگری، کارگردانی و حال و هوای عمیق فیلم رو زیر ذرهبین میبرم تا ببینی چرا این فیلم هنوزم تو دلها جا داره. برای تماشای Blue Is the Warmest Colour 2013 به تاپ وان مووی سر بزن!
اطلاعات اولیه فیلم
- کارگردان: عبداللطیف کشیش
- بازیگران: آدل اگزارکوپولوس، لئا سدو، سلیم کچیوش، ژرمی لاروش
- ژانر: درام، عاشقانه، روانشناختی
- مدت زمان: 3 ساعت
- رتبهبندی: NC-17 (محتوای بزرگسال، صحنههای صریح)
- سال انتشار: 2013
- کشور: فرانسه، بلژیک، اسپانیا
- امتیاز IMDb: 7.7/10
- امتیاز Rotten Tomatoes: 89%
- جوایز: نخل طلای جشنواره کن 2013
داستان: یه عشق خام و واقعی
نقد فیلم آبی گرمترین رنگ است از داستان شروع میشه: آدل (آدل اگزارکوپولوس)، یه دختر 15 ساله تو شهر لیل فرانسه، تو مسیر کشف هویت و احساساتشه. اون با پسرایی مثل توما (ژرمی لاروش) قرار میذاره، ولی وقتی با اما (لئا سدو)، یه دانشجوی هنر با موهای آبی، آشنا میشه، زندگیش زیر و رو میشه. رابطه عاشقانه و پرشور آدل و اما پر از لحظات زیبا، دردناک و پیچیدهست که زندگی اونا رو تو سالهای بعد شکل میده.
بدون اسپویلر، این فیلم داستان یه عشق عمیقه که با شادیها، غمها و چالشهای زندگی واقعی همراهه. طبق نقدهای Rotten Tomatoes، فیلم بهخاطر صداقت احساسی و نمایش واقعی روابط تحسین شده، ولی صحنههای صریحش جنجال زیادی به پا کرد. نقدهای The Guardian میگن این فیلم یه پرتره بیپرده از عشق و بزرگ شدنه که هر لحظهش نفسگیره. اگه از فیلمهای عاشقانه عمیق مثل Call Me by Your Name یا Portrait of a Lady on Fire خوشت میاد، فیلم La Vie d’Adèle حسابی دلت رو میبره!
چرا این فیلم دلت رو میلرزونه؟
- عشق خالص و خام: رابطه آدل و اما پر از احساسات واقعی و لحظههاییه که قلبت رو میگیره.
- فضای صمیمی: شهر لیل و زندگی روزمره آدل، انگار خودت تو داستان زندگی میکنی.
- سؤالهای عمیق: فیلم درباره هویت، عشق و پذیرش خودت حرف میزنه و ذهنت رو درگیر میکنه.
کارگردانی: عبداللطیف کشیش و یه دنیای احساسی
عبداللطیف کشیش با سبک واقعگرایانه و شاتهای طولانی، یه فضای صمیمی و نفسگیر خلق کرده. فیلمبرداری سوفیان ال فانی با تمرکز روی چهرهها و جزئیات کوچک (مثل نگاههای آدل یا موهای آبی اما)، احساسات شخصیتها رو به اوج میرسونه. طبق نقدهای Variety، کارگردانی کشیش پر از صداقته و هر صحنه مثل یه تابلوی نقاشی احساسیه. اما نقدهای Roger Ebert میگن مدت زمان سه ساعته و بعضی صحنههای صریح ممکنه برای بعضیا زیادی طولانی یا سنگین باشه. کشیش با این فیلم یه داستان عاشقانه رو به یه تجربه انسانی عمیق تبدیل کرده.
بازیگری: آدل اگزارکوپولوس و لئا سدو، قلب فیلم
آدل اگزارکوپولوس تو نقش آدل یه اجرای خام و واقعی داره که پر از احساسات شکننده و قویه. نقدهای Rotten Tomatoes از بازی آدل بهعنوان یه شاهکار یاد کردن که هر نگاه و حرکتش داستان رو زنده میکنه. لئا سدو تو نقش اما، یه زن بااعتمادبهنفس و مرموز، مکمل عالی آدل شده. شیمی بین این دو بازیگر، که نقدهای The Guardian بهش نمره کامل دادن، قلب فیلم رو تشکیل میده. بازیگرای مکمل مثل سلیم کچیوش (پدر آدل) هم به فضای واقعی فیلم کمک کردن.
جلوههای بصری و موسیقی: زیبایی تو سادگی
فیلمبرداری با رنگهای گرم و طبیعی، از کلاسهای درس تا کافههای لیل، یه حس صمیمی و واقعی خلق میکنه. طراحی صحنه ساده و روزمرهست، ولی جزئیات (مثل موهای آبی اما یا غذاخوردنهای آدل) به داستان عمق میدن. فیلم موسیقی متن سنتی نداره، ولی صداهای محیطی و آهنگهای گاهبهگاه (مثل موسیقی تو مهمانیها) حس زندگی واقعی رو تقویت میکنه. طبق نقدهای IndieWire، نبود موسیقی متن پررنگ به فیلم اجازه میده روی احساسات شخصیتها تمرکز کنه.
نقاط قوت و ضعف
نقاط قوت:
- بازیهای خیرهکننده آدل اگزارکوپولوس و لئا سدو
- کارگردانی صمیمی و واقعگرایانه عبداللطیف کشیش
- داستان عاشقانه عمیق و پر از صداقت احساسی
- نمایش واقعی هویت و روابط انسانی
نقاط ضعف:
- مدت زمان طولانی (3 ساعت) که ممکنه برای بعضیا خستهکننده باشه
- صحنههای صریح که برای همه مناسب نیست
- ریتم کُند تو بعضی صحنهها
برای چه کساییه؟
اگه عاشق فیلمهای عاشقانه عمیق و روانشناختی مثل Call Me by Your Name، Portrait of a Lady on Fire یا Carol هستی، فیلم Blue Is the Warmest Colour 2013 حسابی به دلت میشینه. این فیلم برای کساییه که از داستانهای احساسی و چالشبرانگیز لذت میبرن، ولی اگه از صحنههای صریح یا فیلمهای طولانی خوشت نمیاد، ممکنه برات مناسب نباشه. برای تماشای Blue Is the Warmest Colour 2013 به تاپ وان مووی سر بزن!
اگه این فیلم به دلت نشست، پیشنهاد میکنم Call Me by Your Name (یه درام عاشقانه احساسی) یا Portrait of a Lady on Fire (یه داستان عاشقانه تاریخی) رو هم چک کنی.
اسپویلر: توضیح داستان و مفهوم فیلم Blue Is the Warmest Colour 2013 (هشدار: حاوی اسپویلر کامل)
هشدار: اگه فیلم رو ندیدی، این بخش رو نخون! این بخش برای کساییه که فیلم رو دیدن، ولی داستان یا مفهومش رو کامل نگرفتن.
داستان از جایی شروع میشه که آدل، یه دانشآموز 15 ساله، تو مدرسه با زندگی معمولی و روابط عاطفی نهچندان جدی دستوپنجه نرم میکنه. اون با توما قرار میذاره، ولی حس میکنه چیزی تو زندگیش کمه. وقتی با اما، یه دانشجوی هنر با موهای آبی، تو یه کافه آشنا میشه، یه جرقه عاشقانه بینشون شکل میگیره. رابطهشون پر از لحظههای عاشقانه، بحثهای عمیق و چالشهاییه که با تفاوتهای طبقاتی و اجتماعی همراهه. آدل و اما چند سال با هم زندگی میکنن، ولی خیانت آدل و حسادتهای اما رابطهشون رو به هم میریزه. تو پایان، اونا از هم جدا میشن، و آدل با حسرت و تجربههای جدید به مسیر زندگیش ادامه میده، ولی عشقش به اما همیشه باهاشه.
طبق نقدهای The Guardian، مفهوم فیلم درباره کشف هویت، عشق و درد بزرگ شدنه. فیلم نشون میده که عشق، هرچند عمیق، همیشه با چالشهای زندگی واقعی همراهه. نقدهای Variety میگن فیلم به موضوعاتی مثل هویت جنسی، تفاوتهای طبقاتی و جستوجوی خود پرداخته، ولی تمرکز روی احساسات خام آدل و اما، فیلم رو از یه داستان عاشقانه ساده به یه پرتره انسانی عمیق تبدیل کرده. فیلم سؤال میپرسه: آیا عشق میتونه همه مشکلات رو حل کنه؟
امتیاز: 8.5/10
نقد فیلم آبی گرمترین رنگ است نشون میده این فیلم با بازیهای بینظیر، کارگردانی صمیمی و داستان عمیق، یه تجربه عاشقانه و احساسیه که قلب و ذهنت رو درگیر میکنه، ولی محتوای صریح و مدت زمان طولانیش برای همه مناسب نیست.
کدوم لحظه دلت رو برد؟
فکر میکنی عشق آدل و اما میتونست دووم بیاره؟ کدوم صحنه فیلم آبی گرمترین رنگ است حسابی تو رو گرفت؟ تو کامنتها برامون بنویس!